ماجرای گرشا رضایی این بود که او روز جمعه، ۱۰ تیر در زاهدان کنسرت داشت. در این کنسرت که فیلم آن به تازگی منتشر شده، یک مخاطب حاضر در سالن داد میزند و از این خواننده درخواست میکند که پلی بک نخواند. در پاسخ به این درخواست گرشا رضایی از فرد میپرسد آیا میدانی پلی بک چیست؟ و زمانی که با پاسخ مثبت این فرد مواجه میشود، ادامه میدهد پسر خوبم، کوچولوی من، عمو، کلاس چندمی؟»
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود و چندین دقیقه بعد، گرشا رضایی توهین به مخاطب را شروع میکند و با دهن کجی،همان درخواست را تکرار میکند. در دقایق پایانی کنسرت نیز این خواننده میگوید: «بعضیها میخواهند بگویند ما هم بلدیم، همین الان این فرد را بیاورم روی استیج و دو سوال از او بپرسم، ایزی لایف لازم میشود.»
کمتر از یکی دو روز بعد فیلم دیگری در فضای مجازی و رسانه ها منتشر شد که حاشیه دیگری داشت؛ حسن عباسی چهره تندرو اصولگرا در این فیلم درباره فوتبالیستها گفته بود «اگر دین داشتند، فوتبالیست نمیشدند.» عباسی گفته بود که «آنها بالاترین درآمد را در جامعه دارند و همیشه هم ناراضی هستند، اما هیچ کدامشان لیاقت ندارند که شهید شوند.» او همچنین در این سخنان توهین هایی نیز به همسران فوتبالیستها داشت.
هر دوی این فیلم ها بازتاب های زیاد و واکنش های متعددی به همراه داشت. اما نکته اصلی در خصوص دو اظهارنظر فوق به تفاوت واکنش دستگاه قضایی در قبال آنها بر می گردد. روز ۱۴ تیرماه ابوالفضل احمدزاده سرپرست معاونت حقوق عامه دادستانی مرکز سیستان و بلوچستان پیرو اعتراضات صورت گرفته به سخنان گرشا رضایی اعلام کرد: پروندهای در خصوص اهانت خواننده پاپ مدنظر در دستگاه قضا تشکیل خواهد شد. او حتی از احضار موسسه برگزار کننده این کنسرت هم خبر داده است.
در مقابل اما دستگاه قضایی کوچکترین واکنشی به سخنان حسن عباسی نشان نداد و این در حالی است که توهین و افتراء حسن عباسی درباره فوتبالیست ها یک توهین عمومی بود که گروه بسیار وسیعی از شهروندان ایرانی را در بر می گیرد. در حالی که مخاطب توهین های گرشا رضایی تعداد اندکی از حاضران کنسرت وی بودند که البته به درستی از وی درخواست داشتند تا روی صحنه از خود رفتار غیرحرفه ای نشان ندهد.
علاوه بر این حسن عباسی صنفی را مخاطب توهین خود قرار داده بود و می گفت لیاقت شهادت ندارند که اتفاقا شهدای زیادی را در طول دفاع مقدس تقدیم کشور کردند. حالا سوال اینجاست که چرا دستگاه قضایی در یک مورد مشخص یعنی توهین یک چهره سرشناس به یک جمع، رفتاری دوگانه از خود بروز می دهد؟ آیا مگر قوانین ناظر به توهین و افتراء در نظام حقوقی ایران یکسان نیستند؟ حتی اگر قرار بود فقط یکی از این دو مورد با پیگرد قضایی مواجه شوند، توهین به چند مخاطب اندک در یک کنسرت اولویت داشت یا اهانت به قشر وسیعی از ورزشکاران کشور و تکفیر آنها؟
تنها چیزی که به عنوان زمینه این دوگانگی قضایی به ذهن متبادر می شود تاثیر نفوذ و مجموعه مواضع و سوابق سیاسی فردی مانند حسن عباسی است. اما چنین دوگانگی روی اعتبار و شان دستگاه قضایی قطعا تاثیر بسیار جدی خواهد گذاشت. خصوصا در دورانی که رئیس دستگاه قضایی مدام از لزوم اصلاحات و بازسازی وجه سیستم قضایی کشور سخن می گوید.
به هر تقدیر چنین دست دوگانگی هایی که از قبل هم کم نبوده می تواند شائبه قوت داشتن نگاه سیاسی به جای نگاه قضایی و تاثیر نفوذ و جایگاه افراد به نگاه قانون به آنها را تشدید کند. یعنی چیزی که ناقض برابر بودن همه شهروندان در برابر قانون است. اما مساله وقتی جدیتر می شود که بپرسیم مگر حسن عباسی چه کسی است و چه اهمیتی دارد که نظام قضایی حاضر است تا حد امکان وارد فاز مواجه با او و امثال او نشود؟ وقتی برای برخورد قضایی و قانونی با شخصی با این مختصات چنین اغماض گونه رفتار می شود چگونه میتوان امیدوار به رفتار قانونی متوازن با افراد متنفذتر از او بود؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟